موسیقی | ترانه

نقد و بررسی ترانه امروز | اخبار | گاه نوشت های من

موسیقی | ترانه

نقد و بررسی ترانه امروز | اخبار | گاه نوشت های من

ترانه ای زیبا از شهیار قنبری

نسل من چه فصل هایی که ندید
بی سبب چه آه ها که نکشید
نسل تو چه روزهایی که نمرد
سفره اش چه زخم هایی که نخورد
نسل من چه فکر هایی که نریخت
پرده ها یکسره در هم آمیخت
نسل تو چه سازهایی که نساخت
شاخه اش چه برگ هایی که نباخت
آسیاب اگر به نوبت، بگو پس نوبت ما کو؟
 سهم ما قسمت ما کو، حرمت خلوت ما کو؟
بیرق ماتو نگو رخت عزا شد
سهم نسل من و تو باد هوا شد
نسل من بغض ترانه می چکید
نسل تو خاطره ای در سر نبرید
نسل من به فکر گم کردن من
نسل تو به فکر همسایه شدن
پشت سر حریق یاس و مرگ رنگ
مشق شب صد خط ریز از شعر جنگ
پیش رو نفرین تلخ مادرا
اشک خواهر، جای تیری در تفنگ

آسیاب اگر به نوبت، بگو پس نوبت ما کو؟
سهم ما، قسمت ما کو، حرمت خلوت ما کو؟
بیرق ما تو نگو رخت عزا شد
سهم نسل من و تو باد هوا شد

                                           شهیار قنبری

بهارم ... خوش آمدی ...


عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد               برگیر و دهل می‌زن کان ماه پدید آمد
عید آمد ای مجنون غلغل شنو از گردون               کان معتمد سدره از عرش مجید آمد
عید آمد ره جویان رقصان و غزل گویان               کان قیصر مه رویان زان قصر مشید آمد
صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی               کان خوبی و زیبایی بی‌مثل و ندید آمد
زان قدرت پیوستش داوود نبی مستش               تا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد
عید آمد و ما بی‌او عیدیم بیا تا ما               بر عید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد
زو زهر شکر گردد زو ابر قمر گردد               زو تازه و تر گردد هر جا که قدید آمد
برخیز به میدان رو در حلقه رندان رو               رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد
غم‌هاش همه شادی بندش همه آزادی               یک دانه بدو دادی صد باغ مزید آمد
من بنده آن شرقم در نعمت آن غرقم               جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد
بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن      رو صبر کن از گفتن چون صبر کلید آمد

به یاد بابک بیات و ایرج جنتی عطائی<دو نیمه رویای>

دو نیمه خاموش

دو نیمه خسته
دو شعر نخوانده
دو بغض شکسته

دو نیمه آبی
دو نیمه دریا
دو نیمه مهتاب
دو نیمه رویا

دو نیمه شاعر
دو نیمه عاشق
دو نیمه گریه
دو نیمه هق هق

دو نیمه خورشید
دو نیمه روشن
دو نیمه تنها
یکی تو . یکی من

تویی که گذشتی
منم که نشستم
تویی که تکیدی
منم که شکستم

منم که نگفتی
اسیر ملالم
بهار سکوتم .
خزان خیالم

منم که نگفتی
چگونه بخوانم؟
چگونه بمیرم؟
چگونه بمانم؟

چگونه نشستی
در آن شب ماتم؟
به سوگ همیشه

به بغض دمادم


گذشتی و گفتی
دو نیمه سیبیم
اگر چه جداییم
اگر چه غریبیم

ایرج جنتی عطائی ها واقعیتی انکار ناپذیر هستند...

به نام خدواند شعر و ترانه

خیلی وقته کم لطفی هایی از سوی افرادی به ظاهر هنرمند و به ظاهر مسئول دیده میشود.این افراد کاملا موسیقی آنطرف مرزها را زیر سوال برده اند،آیا به اصطلاح این آقایان،این هنرمندان تبعیدی ایرانی نیستند؟



ایرج جنتی عطائی،شهیار قنبری،ازدلان سرفراز،فرید زلاند،داریوش اقبالی،ابراهیم حامدی و عزیزان دیگر،واقعیت های ترانه ی ایران زمین هستند.



بنده ،قالب اصلی موسیقی حال ایران (آن هم از نوع مجازش) را رو نوشتی از این عزیزان دور از وطن میدانم.اینکه امروز میبینیم در ایران سیاوش قمیشی تکرار میشود یا فردا ترانه سرایی که افتخارش شاگردی بابک بیات است،از کلمات ایرج جنتی عطائی استفاده نا صحیح میکند!

مگر ما فراموش کرده ایم که با هر تراک ساخته شده به دست عزیز دل ((فرید زلاند)) سبک موسیقی داخل کشور زمانی تغییر میکرد؟

بی احترامی هایی که از عده ای دیده میشود،مصداق این است که انسان به پدر خود یا یک هنرمند به استاد خود بی احترامی کند.

ایرج جنتی عطائی،شهیار قنبری،ازدلان سرفراز،فرید زلاند،داریوش اقبالی،ابراهیم حامدی و عزیزان دیگر،واقعیت های ترانه ی ایران زمین هستند.ما به جای اینکه آنها را به ایران دعوت کنیم و از این عزیزان بزرگوار دلجویی کنیم،علیه آنان صحبت میکنیم.

چندی پیش ترانه سرای چند شغله ای که همه گان! در عجبند که ایشان چند شغله است!!! بیان کرد که من اصلا آن طرفی ها را قبول ندارم.این ترانه سرا که به زودی آلبوم جلفی به نام جیغ را در دست انتشار دارد،نه تنها ترانه ی ماندگاری تا کنون نداشته اند بلکه با استفاده از رسانه شخصیشان،افکار غلط خود را بر جوانان دیکته میکند.من به این هیچکسان هشدار میدهم که دست از این سخنان بردارند تا از خشم هواداران عزیزان نام برده به دور باشند.


با تشکر،


لالالالا دیگه بسه گل لاله ...

لالالالا دیگه بسه گل لاله ...



لالا لالا دیگه بسه گل لاله
بهار سرخ امسال مثل هر ساله
 
هنوزم تیر و ترکش قلب و میشناسه
هنوز شب زیر سرب وچکمه میناله

نخواب آروم گل بی خوار و بی کینه
نمی بینی نشسته گوله تو سینه؟
 
آخه بارون که نیست رگبار باروته
 سزای عاشقای خوب ما اینه

نترس از گوله ی دشمن گل لادن
که پوست شیره پوست سرزمین من
 
اجاق گرم سرمای شب سنگر
 دلیل تا سپیده رفتن و رفتن
 
بخواب آروم گل بادوم نا باور
 گل دل نازک خسته ، گل پرپر
 
نگو باد ولایت پرپرت کرده
دلاور قد گشیدن رو بگیر از سر
 
دوباره قد بکش تا اوج فواره
نگو این ابر بی بارون نمی زاره
 
مثل یار دلاور نشکن از دشمن
ببین سر میشکنه تا وقتی سر داره
 
نزاشتن هم صدایی رو بلد باشیم
نزاشتن حتی با هم دیگه بد باشیم
 
کتابهای سفید و دوره میکردیم
 که فکر شب ، کلاهی از نمد باشیم


شهیار قنبری ...


لطفا ادامه ترانه را در ادامه مطلب بخوانید.

ادامه مطلب ...

به نام خداوند بابک بیات و ایرج جنتی عطائی...

سلام بر آسمان چشمانت ...

این وبلاگ در این دریا،چون یک شن ساحل آزادی، بیش نیست.

از صفر یاد گرفته ایم با موسیقی زندگی کنیم ...

با موسیقی و ترانه رشد کردیم...

                                                                   تا امروز ...

اما حال ...   |  این چه روزگاریست؟  |

در موسیقی ما چشم و هم چشمی زیاد است.حسن میبیند،حسین با سینتی سایزری موسیقی میسازد ... با خود میگوید من از او چه چیزی کم دارم؟

                                                                      زبان ندارم؟ یا رایانه ندارم؟


!
این است وضع ترانه ی ما!
جالب است،هیچکسانی که خود را گاهی طلب کار از دنیای ترانه میدانند،دکان هایی برای ساخت آلبوم های پاپ ایجاد کرده اند که با توجه به صاحب رسانه بودنشان هر راهی را میروند و فریاد میکنند که موسیقی پاپ ما وضعیت خوبی ندارد؟... چرا با موسیقی زیرزمینی بخورد نمیشود؟ ...

روزی فریاد میکنند،وضع موسیقی این طرف از آنطرف مرزها بهتر است و ما آنها را قبول نداریم!
جالب است ... مثل این می ماند که روزی بامداد بیات بگوید: من پدرم را قبول نداشتم!!!

این است عزیزان ...
صاحب رسانه بودن ،جنبه میخواهد ...

در آخر ...
درودی میفرستم بر استاد ترانه ایران زمین،بابک بیات (ره) که ترانه هایشان روی من تاثیری زیادی داشته که شاید اکثر کارهای من از سبک و سیاق بابک بیات پیروی میکند.
روحش شاد و نامش مثل همیشه جاودان ...